از این غم انگیز تر!؟

هزار سال است

همچون باران بی مرز

نه دوست داشتنت در من تمام

می شود نه دلتنگی ات

من اما

هزار سال است

بی قراری ام را انکار می کنم

دستانم را در سرم فرو می برم

تا تو را بی مرور

از لابه لای خیالم بیرون بکشم

و از چشمانی که روزی عاشقشان بودم،

می گریزم